English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7290 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
down time U زمان تلفن شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ani U سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند
howler U صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howlers U صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
acoustic coupler وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
magneto exchange U مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
telephony U مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
telephone booth U کیوسک تلفن کابین تلفن
telephone booths U کیوسک تلفن کابین تلفن
coupler U وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
modem U وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
phone U تلفن تلفن زدن
phoning U تلفن تلفن زدن
phoned U تلفن تلفن زدن
phones U تلفن تلفن زدن
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presents U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presenting U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presented U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
calling dial U صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
telephone operation U طرز کار تلفن کار تلفن
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
telephone jack U جک تلفن
phones U تلفن
telephone operator U تلفن چی
telephone code U کد تلفن
telephone circuit U خط تلفن
operator U تلفن چی
operators U تلفن چی
telephone line U خط تلفن
phoning U تلفن
telephones U تلفن
telephoning U تلفن
phone U تلفن
service man U تلفن چی
telephone U تلفن
phoned U تلفن
telephoned U تلفن
call box U اتاقک تلفن
telephone station U جایگاه تلفن
telephone station U تلفن خانه
call box U کابین تلفن
extension U تلفن فرعی
extensions U تلفن فرعی
log U شماره تلفن
logs U شماره تلفن
telephore e. U مرکز تلفن
table telephone U تلفن رومیزی
telephoner U تلفن کننده
to ring up U تلفن کردن به
telephone transformer U مبدل تلفن
telephone system U سیستم تلفن
telephony U علم تلفن
personal U شماره تلفن ها
telephone switching technique U فن سوئیچینگ تلفن
toll exchange U مرکز تلفن
call box U کیوسک تلفن
telephone exchanges U مرکز تلفن
telephone exchange U مرکز تلفن
ring U تلفن زدن
ring U تلفن حلقه
ring up <idiom> U تلفن زدن
receivers U گوشی تلفن
receiver U گوشی تلفن
call up <idiom> U تلفن کردن
call box U تلفن صحرایی
call boxes U کابین تلفن
call boxes U کیوسک تلفن
call boxes U تلفن صحرایی
hot line U تلفن قرمز
hot lines U تلفن قرمز
autos U شماره تلفن
auto U شماره تلفن
telephone book U دفتر تلفن
telephone book U راهنمای تلفن
telephone books U دفتر تلفن
telephone books U راهنمای تلفن
address book U دفترچه تلفن
call boxes U اتاقک تلفن
telephone set U دستگاه تلفن
hand set U گوشی تلفن
automatic telephone system U تلفن خودکار
telephoned U تلفن کردن
telephoned U تلفن زدن
telephone U تلفن کردن
telephone U تلفن زدن
hottest U خط تلفن مستقیم
hotter U خط تلفن مستقیم
hot U خط تلفن مستقیم
headsets U گوشی سر تلفن
headset U گوشی سر تلفن
sound powered telephone U تلفن صوتی
speaking circuit U مدار تلفن
party lines U خط خصوصی تلفن
party line U خط خصوصی تلفن
handsets U تلفن در یک قطعه
handset U تلفن در یک قطعه
switchboards U مرکز تلفن
telephones U تلفن زدن
telephones U تلفن کردن
telephoning U تلفن زدن
extension telephone U تلفن فرعی
dataphone U تلفن داده
dataphone U تلفن دادهای
photophone U تلفن نوری
central office U مرکز تلفن
boat telephone U تلفن ساحلی
radio telephony U تلفن بیسیم
radiophone U تلفن بیسیم
radiotelephone U تلفن بی سیم
automatic telephone U تلفن خودکار
repeating coil U مبدل تلفن
residance telephone U تلفن منزل
radio-telephones U تلفن بی سیم
radio-telephone U تلفن بی سیم
radio telephone U تلفن بی سیم
telephoning U تلفن کردن
telephnone book U دفتر تلفن
telephone d. U دفتر تلفن
telephone cable U کابل تلفن
telephone relay U رله تلفن
telephone ringer U زنگ تلفن
telephone numbers U شماره تلفن
telephone number U شماره تلفن
earphones U گوشی تلفن
earphone U گوشی تلفن
telephone booths U کیوسک تلفن
telephone booths U اتاقک تلفن
telephone booth U کیوسک تلفن
telephone booth U اتاقک تلفن
telephone cabin U کیوسک تلفن
telephone boxes U کیوسک تلفن
telephone box U کیوسک تلفن
telephone directory U کتاب تلفن
telephone directories U کتاب تلفن
telephone receiver U گوشی تلفن
telephone plug U دوشاخه تلفن
switchboard U مرکز تلفن
telephone channel U کانال تلفن
telephone charge U هزینه تلفن
telephone circuit U مدار تلفن
telephone condenser U خازن تلفن
telephone conduit U کانال تلفن
telephone cord U بند تلفن
telephone current U جریان تلفن
telephone density U تراکم تلفن
telephone earphone U گوشی تلفن
telephone equipment U دستگاه تلفن
telephone equipment U تجهیزات تلفن
telephone fuse U فیوز تلفن
telephone jack U مادگی تلفن
telephone loope U حلقه تلفن
telephone network U شبکه تلفن
telephone operation U عملکرد تلفن
telephone service U سرویس تلفن
phoning U تلفن کردن
phones U تلفن کردن
central U تلفن چی مرکزی
phoned U تلفن کردن
phone U تلفن کردن
telephone central office U مرکز تلفن خودکار
busying U خط تلفن اشغال است
busy U خط تلفن اشغال است
busies U خط تلفن اشغال است
busier U خط تلفن اشغال است
busied U خط تلفن اشغال است
magneto telephone set U دستگاه تلفن اندوکتوری
telephone test connection U اتصال ازمایش تلفن
Recent search history Forum search
1time is prceious it has great
3service times
3service times
3service times
1ترجمه whats App
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
1میشه یه تلفن برای من به پست کنین ببینین پاس من آماده است یا نه
1offshoring
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1شما چه زمان به مکتب میرید.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com